English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8916 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
physical security U امنیت فیزیکی
computer security U امنیت کامپیوتر
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
computer center U مرکز کامپیوتر
computer center director U مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
addresses U اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
port U سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
addressed U اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
address شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
remote U با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remoter U با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remotest U با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
local U وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
locals U وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
locals U دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
drill sergeant U گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
central U ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
action agent U مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
minicomputer U کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
upload U 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
remotest U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
security U امنیت
safety U امنیت
peacefulness U امنیت
security force U اداره امنیت
security service U اداره امنیت
angle of safety U زاویه امنیت
safety U امنیت محفوفیت
internal security U امنیت داخلی
national security U امنیت ملی
security U اداره امنیت
security council U شورای امنیت
safety fork U دوشاخه امنیت
buffer distance U حاشیه امنیت
external security U امنیت خارجی
buffer distance U محوطه امنیت
data security U امنیت داده ها
job security U امنیت شغلی
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
to hunker down U در پی امنیت و آسایش بودن
area of uncertainity U محوطه عدم امنیت
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
Department of Homeland Security [DHS] U وزارتخانه امنیت کشور
pacific security pact U پیمان امنیت پاسفیک
software security U امنیت نرم افزاری
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
individual U فردی
individuals U فردی
subjective U فردی
stability U امنیت داخلی ثبات سیاسی
displacement U امنیت در آدرس اندیس دار
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
internal security U امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
hexastich U قطعه شش فردی
intrapersonal U درون فردی
idiosyncrasies U خصیصه فردی
personal tempo U اهنگ فردی
idiosyncrasy U خصیصه فردی
personalism U فلسفه فردی
personal right U حقوق فردی
Every individual in the society should . . . U هر فردی درجامعه با ید ...
individuality U وجود فردی
patterns U خصوصیات فردی
personal pace U اهنگ فردی
individual responsibility U مسئوولیت فردی
individual ownership U مالکیت فردی
ontogency U تکوین فردی
ontogenesis U پدیدایی فردی
ontogeny U پدیدایی فردی
pattern U خصوصیات فردی
interpersonal U میان فردی
interindividual U میان فردی
interpersonal coherence U انسجام بین فردی
libertarians U طرفدارازادی فردی
intraindividual U درون فردی
libertarian U طرفدارازادی فردی
single entry U حسابداری فردی
individual differences U تفاوتهای فردی
individualization U فردی ساختن
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
personal distribution U توزیع درامد فردی
pinned U عدد شناسایی فردی
pin U عدد شناسایی فردی
aptitude test U ازمون قابلیت فردی
individualism U اصول استقلال فردی
interpersonal conflict U تعارض میان فردی
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
patterns U الگو صفات فردی
autecology U بوم شناسی فردی
unit U نفر عدد فردی
personal data sheet U برگه اطلاعات فردی
units U نفر عدد فردی
pattern U الگو صفات فردی
pinning U عدد شناسایی فردی
physical U فیزیکی
load module U یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaving U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
assembler U اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
literate U قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
slave U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaves U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
downward U توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
processor U استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
interfacing U سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
downsize U انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
streakiest U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakier U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streaky U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individuals U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
depersonalization U توجه نکردن به هویت فردی
host computer U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
physical capital U سرمایه فیزیکی
physical analysis U تجزیه فیزیکی
physical record U رکورد فیزیکی
psychopaysical U روانی- فیزیکی
physiotherapy U درمان فیزیکی
hardware U واحدهای فیزیکی
biophysical U زیستی- فیزیکی
physical constraints U محدودیتهای فیزیکی
physical change U تغییرات فیزیکی
physical constant U ثابتهای فیزیکی
physical unit U واحد فیزیکی
physico mathematical U فیزیکی و ریاضی
physical state U حالت فیزیکی
physicalism U فیزیکی نگری
physical design U طرح فیزیکی
physical quantity U کمیت فیزیکی
identification U تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification U حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
IRA U مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
physical drive U دیسک گردان فیزیکی
marginal physical product U محصول فیزیکی نهائی
physical format U قالب بندی فیزیکی
physio chemical U وابسته به شیمی فیزیکی
physical U فیزیکی مربوط به تاسیسات
lay (light) into <idiom> U حمله فیزیکی کردن
physical constant U ثابت فیزیکی [فیزیک]
preprocessor U کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
miscegenation U ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualizes U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualizing U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
outputs U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
Recent search history Forum search
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2تعریف فونتیک چیست؟
1wife is life life is knife knife kill the life
1 Add a recovery email to secure your account
1erase your personal
1range check
2procuring activity
0representability
0representability
0مرکز خرید می خواهم بروم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com